ادامه کاربری اولیه
محمدعلی بزرگمهر، کارشناس ارشد مرمت بناها و بافتهای تاریخی با تأکید بر اینکه «احیا» مهمترین مسأله در حفظ این آثار است، میگوید: احیا، حد نهایی عملیات حفاظت و مرمت به شمار میآید و زمانی محقق میشود که حفاظتکننده بخواهد از تلاشهای مرمت گرانه خود نتیجه گرفته و کارش به بهره برداری برسد. از این رو مطابق مبانی نظری باید این مرحله در راستای کاربری اولیه یا در تداوم آن صورت بگیرد. چنانکه اگر قصد تغییر کاربری یک خانه قدیمی را داریم، بهترین شیوه استفاده از آن، به عنوان یک خانه مسکونی (و نه مثلاً موزه و رستوران) است. همچنین در شکل نزدیکتر به آن میتواند به عنوان یک محل اقامتی و بومگردی به کار رود، زیرا هر قدر ما از کاربری اولیه دور شویم، بخشی از ارزشهای اولیه این بنای تاریخی از دست میرود و هدف ما از تغییر کاربری اینگونه بناها، تداوم و حفاظت از ارزشهای آن برای آیندگان است.
حفظ اصالتها، نه آرا گیرا!
گرچه تغییر کاربری از راههای احیای بناها و خانههای تاریخی به شمار میآید، اما چگونه؟
بزرگمهر میگوید: در تغییر کاربری باید به دو اصل سازگاری و دوام توجه شود. به این ترتیب سازگاری یعنی کاربری با فضا سنخیت داشته باشد و فضا نیاز عملکرد این روند را تأمین کند. برای نمونه در تغییر کاربری یک خانه قدیمی به خانهای مدرن، ضمن آنکه باید نیازهای رفاهی زندگی امروزی درآن تأمین شود، باید ارزشهای تاریخی و اصالتهای فضای آن اثر نیز حفظ شود، هر چند که در این تغییرات به مستحدثات جدیدی نیز نیاز باشد، در این صورت بدون صدمه به کالبد اصلی باید با به کارگیری دیوارها و تیغههایی، این فضاها را از سازه اصلی جدا کرد تا این فضاها همانند آشپزخانه که به «فضای خیس» معروف است، صدمهای به ارزشهای این بنا وارد نکند.
تجاری سازی مطلوب
در گرماگرم تغییر کاربریها چگونه میتوان بین نگاه تجاری به مواریث فرهنگی و محافظت از آنها توازن برقرار کرد؟
بزرگمهر، کارشناس مرمت بناها و بافتهای تاریخی در این زمینه معتقد است: کاربریای موفق است و تداوم مییابد که بتواند از نظر اقتصادی نیز موفق بوده و ارزشهای اقتصادی را به این آثار و بناها ترزیق کند. در واقع غایت کاربری همین است که فضای موجود امکان درآمدزایی داشته باشد، اما این روند نباید منجر به فداشدن ارزشها و اصالتها شود. وی تأکید میکند: نگاه اقتصادی در تغییر کاربری اثر تاریخی ضمن آنکه ناپسند نیست، اما مقولهای حساس است که حتی میتواند منجر به از دست دادن اثر شود. از سویی کاربری اقتصادی و تجاری بناهای تاریخی با رعایت اصول، میتواند دوام این آثار را تضمین کرده و در حفاظت آن مؤثر باشد. البته مشروط بر اینکه بهره بردار دانش، دیدگاه و صلاحیت لازم را برای حفاظت اثر داشته باشد. در واقع فضاها و اشیای موجود نباید ابزاری برای کسب درآمد باشند، بلکه این موارد باید به عنوان ارزشهای فرهنگی صیانت شده به نمایش درآید و از کنار آن درآمدزایی نیز محقق شود.
کپی به دور از اصل
بزرگمهر در ادامه تأکید میکند: از آفتهای موجود در زمینه احیا، تغییر کاربریهای غیراصولی است. چنانکه در برخی موارد شاهدیم برای آنکه این تغییر کاربری را جلوهگرتر و مردم پسندتر نشان دهند، در اصل هویت این بنا دست میبرند. و با این تغییر عناصر معماری که به ظاهر ساده به نظر میرسد، اما دارای پیشینه هویتی غنی است، به ساخت هویت جعلی میپردازند. به این ترتیب در تغییر کاربریها؛ دیوارها، قاب بندی و شاقولی میشوند و پای دیوارها رخام آجری میگذارند؛ درحالی که اینها جزو اصالت بنا نیست.
این کارشناس ارشد میراث فرهنگی میافزاید: در بحث بوم گردی نیز که سازمان میراث فرهنگی بسترهای مناسبی را برای خانههای تاریخی فراهم کرده، این مقوله قابل تأمل است. زیرا اغلب، این خانهها معماری روستایی دارند، درحالی که برای حفظ گردشگر، آنها را زیباسازی میکنند. برای نمونه خانهای را که در روستاهای گرگان وجود دارد و دارای ارزشهای معماری خاص منطقه بومی خود است، با تغییر کاربری به مرکز جذب گردشگر بدل میکنند که ویژگیهای خانههای یزد و کاشان را دارد. در حالی که باید خانه کاشانی را با معماری شاخص خود در کاشان دید. مبانی و عناصر معماری در کشور ما گرچه در تمام مناطق یکسان است، اما برخی اجزا و ظرافتهایی در جلوهگریهای محلی دیده میشود که ارزشهای بصری را ارتقا میدهد و همین معماری است که جذابیتهای گردشگری را افزایش میدهد. همین تنوع است که باعث دوام فرهنگی و ارزشی میشود، در حالی که اگر این رفتارهای غیر اصولی ادامه پیدا کند، در آینده بسیاری از بناهای تاریخی در مناطق گوناگون، هویت خود را ازدست داده و میشوند خانههای یزدی و کاشانی و دیگر نشانی از این اصالتها نخواهیم دید.
مهر زمان پای آثار
بزرگمهر میافزاید: از دغدغههای علاقهمندان به حفظ بناهای تاریخی که فقط به صیانت از این آثار میاندیشند، این است که بهترین تغییر کاربری این فضا تبدیل آنها به موزه است که این تصور نیز همیشه صحیح نیست. زیرا موزه داری الزامات امنیتی خاص دارد که باعث میشود برای وضعیت دسترسیها به این اشیا، تغییرات جدی در ساختار بنا ایجاد شود که باعث آسیب زدن و حتی حذف عناصر معماری میشوند. در واقع برخلاف تصور، با تغییر کاربری بناهای سنتی به موزه، اصالتهای آثار فدای موزه داری میشود که میتوان به باغ اکبریه و دهها مورد دیگر در کشور اشاره کرد.
وی تأکید میکند: از تغییر کاربریهای متعارف در این سالها تبدیل بناهایی همانند کاروانسرا به رستوران و یا حمامهای تاریخی به موزه مردمشناسی است که نارساییهایی را نیز در پی داشته و همیشه تجربه قابل قبولی محسوب نمیشود. زیرا این تغییرات باعث جلب طیف خاصی با انگیزههای خاص میشود. برای نمونه در کاروانسرای «بابا قدرت» که تبدیل به رستوران و غذاخوری شده، برای بازدید کنندهها غذا، بر دیدار از فضاهای اصیل ارجحیت دارد. این مسأله هم میتواند آسیب تلقی شود. البته به گفته بزرگی در حوزه مرمتگری، با مرمت بناها و به کارگیری مصالح نوین به جای مصالح قدیمی و فرسوده، ما اصالتها را حذف کردهایم.
هتل کوبورک؛ یک نمونه
این کارشناس احیا و مرمت بافتهای تاریخی در ادامه میگوید: بیشک در این تغییر کاربریها نیاز به مداخلهها و الحاقاتی مشهود است، اما گاه کارفرما برای حفظ اثر از همان مصالح و عناصر اولیه یا حتی الحاقی دیگر بهره میبرد و تاریخ سازی میکند، درحالی که باید این روند مرمت و تغییر کاربری رد زمان را در خود داشته باشد برای نمونه میتوان به هتل کوبورک اتریش که محل برگزاری اجلاس 1+5 بود، اشاره کرد. در واقع گرچه این بنا تاریخی بوده، اما رد پای الحاقات مدرن همانند به کارگیری مصالح نوین مانند شیشه و فلز درآن مشهود بود.
این در حالی است که در «بابا قدرت» ما در و پنجرههای رنگی میبینیم، حال آنکه کاروانسرا هیچ وقت درو پنجره نداشته و این نوعی جعل تاریخی است. به این ترتیب گرچه هدف اصلیِ تغییر کاربری صیانت از بناهاست، اما گاه برخی طرحها نه تنها این هدف را تأمین نمیکند که به آثار صدمه میزند.
نظر شما